ترجمه مقاله

عصب

'asb

۱. (ادبی) در عروض، ساکن کردن لام مفاعلتن که تبدیل به مفاعیلن شود.
۲. [قدیمی] پیچیدن و تافتن؛ درهم پیچیدن.
۳. [قدیمی] بستن؛ محکم کردن.
۴. [قدیمی] گرد آوردن.
۵. (اسم) [قدیمی] پیچک.
۶. (اسم) [قدیمی] عمامه.
۷. (اسم) [قدیمی] نوعی جامه یا چادر.

پی، رگ

سهشگر

ترجمه مقاله