عضادةدیکشنری عربی به فارسیتير عمودي چارچوپ , چهار چوپ درب و هر چيز ديگري , ستون , لغاز , تير بيرون امده
عضادةلغتنامه دهخداعضادة. [ ع ِ دَ ](ع اِ) عضادة الشی ٔ؛ جانب آن چیز. (منتهی الارب ). عضادةالطریق ؛ جانب راه . (از اقرب الموارد). || بازوی در. (دهار). هر یک از دو چوب که در دو جانب در نصب کنند. بازوی در. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به عضادتان و عضادتین شود. ج ، عضادات . (دهار). || معاون . یار.
عضادةلغتنامه دهخداعضادة. [ ع ُ دَ ] (ع ص ) امراءة عضادة؛ زن زشت و درشت بازو. (منتهی الارب ). و رجوع به عُضاد شود.
حدادهلغتنامه دهخداحداده . [ ح َ د دا دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه ٔ شهرستان دامغان در 42 هزارگزی خاور دامغان و سه هزارگزی جنوب شوسه ٔ دامغان بشاهرود. جلگه و معتدل است و 980 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول
حدادیةلغتنامه دهخداحدادیة. [ ح َدْ دا دی ی َ ] (اِخ ) نام قریه ای است به واسط در بطیحة. (معجم البلدان ).
حیدودةلغتنامه دهخداحیدودة. [ ح َ دَ ] (ع مص ) بگشتن . (ترجمان عادل بن علی ). میل کردن از چیزی و بگشتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بگردیدن . (المصادر زوزنی ). رجوع به حَید شود.