علیاجاهلغتنامه دهخداعلیاجاه . [ ع ُل ْ ] (ص مرکب ) مؤنث عالی جاه . عنوانی بزرگ داشت زنی را. از القاب و عناوین زنان . خطابی تفخیم آمیز زنان را.
پالیزگاهلغتنامه دهخداپالیزگاه . (اِ مرکب )جالیز.فالیز.پالیز. پالیززار. مِبطخه : مگر دیوانه ای می شد براهی سر خر دید در پالیزگاهی .عطار (از اسرارنامه ).
حلاجیهلغتنامه دهخداحلاجیه . [ ح َل ْ لاجی ی َ ] (اِخ ) از فِرَق امامیه ٔ حلولیه ، اصحاب ابومغیث حسین بن منصور حلاج بیضائی . رجوع به حلاجیان شود.
علویجهلغتنامه دهخداعلویجه . [ ع َ ل َ ج َ ] (اِخ ) قصبه ایست از دهستان دهق بخش نجف آباد شهرستان اصفهان واقع در 46 هزارگزی شمال باختری نجف آباد و متصل براه ماشین رو علویجه به تیران . ناحیه ایست جلگه و دارای آب و هوای معتدل و 6388</span