لغتنامه دهخدا
عکازة. [ ع ُک ْ کا زَ ] (ع اِ) عصای با سنان . (منتهی الارب ). عصا با آهن . (دهار). به معنی عکاز است و اخص از آن باشد. (از اقرب الموارد). واحدعکاز. (از ناظم الاطباء). ج ، عَکاکیز (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) و عکازات . (اقرب الموارد) : چو راه پرسمو