غاریقونفرهنگ فارسی عمیدنوعی قارچ که بر روی تنه یا درون بعضی درختان کهنه و سالخورده و پوسیده مانند درخت بلوط و انجیر میروید. در طب برای معالجۀ امراض معده، کبد، سپرز، قولنج، و دفع سم به کار میرود.
غاریقونلغتنامه دهخداغاریقون . (معرب ، اِ) یکی از اجزای مسهل است و آن دو قسم می باشد: نر و ماده . گویند ماده ٔ آن بهتر است و تریاق همه ٔ زهرهاست ؛ و در مؤیدالفضلا به این معنی با زای نقطه دار آمده است . (برهان قاطع). یعزی استخراجه الی افلاطون و هو رطوبات تتعفن فی باطن ما تأکل من الاشجارحتی عن ال
حب غاریقونلغتنامه دهخداحب غاریقون . [ ح َب ْ ب ِ ] (اِ مرکب ) درد مفاصل و استسقاء را مفید بود و فرنکیه و بلخیه را سودمند آید. صفت آن : صبر سقوطری و افتیمون از هر یک شش درم ، غاریقون چهار درم ، سقمونیا یک درم ، ایرسا و انیسون از هر یک دو درم ، همه را کوفته و بیخته به آب خالص سریشند و حب ها ساخته از
غریقیونلغتنامه دهخداغریقیون . [ غ ِ قی یو ] (اِخ ) یونانیان . جمعغریقی که منسوب به غریق معرب گرک است . اغریقیون و اغارقه نیز گویند. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 77 و ج 2 ص <span class="hl" dir="lt
حب غاریقونلغتنامه دهخداحب غاریقون . [ ح َب ْ ب ِ ] (اِ مرکب ) درد مفاصل و استسقاء را مفید بود و فرنکیه و بلخیه را سودمند آید. صفت آن : صبر سقوطری و افتیمون از هر یک شش درم ، غاریقون چهار درم ، سقمونیا یک درم ، ایرسا و انیسون از هر یک دو درم ، همه را کوفته و بیخته به آب خالص سریشند و حب ها ساخته از
اغاریقونلغتنامه دهخدااغاریقون . [ اَ ] (اِ) مأخوذ از یونانی غاریقون . (ناظم الاطباء). رجوع به غاریقون شود.
آغاریقونلغتنامه دهخداآغاریقون . (معرب ، اِ) (از یونانی آگاریکوس ) غاریقون . قسمی سماروغ (قارچ ) که در جوف اشجار سال خورد پوسیده مانند انجیر و جمیز پدید آید، چنانکه قاو بر درخت بلوط پیدا شود. و رجوع به غاریقون شود.
حب غاریقونلغتنامه دهخداحب غاریقون . [ ح َب ْ ب ِ ] (اِ مرکب ) درد مفاصل و استسقاء را مفید بود و فرنکیه و بلخیه را سودمند آید. صفت آن : صبر سقوطری و افتیمون از هر یک شش درم ، غاریقون چهار درم ، سقمونیا یک درم ، ایرسا و انیسون از هر یک دو درم ، همه را کوفته و بیخته به آب خالص سریشند و حب ها ساخته از
آغاریقونلغتنامه دهخداآغاریقون . (معرب ، اِ) (از یونانی آگاریکوس ) غاریقون . قسمی سماروغ (قارچ ) که در جوف اشجار سال خورد پوسیده مانند انجیر و جمیز پدید آید، چنانکه قاو بر درخت بلوط پیدا شود. و رجوع به غاریقون شود.
اغاریقونلغتنامه دهخدااغاریقون . [ اَ ] (اِ) مأخوذ از یونانی غاریقون . (ناظم الاطباء). رجوع به غاریقون شود.