ترجمه مقاله

غربت

qorbat

۱. دور شدن؛ دور شدن از شهر خود.
۲. دوری از وطن.
۳. (اسم) جای دور از خانمان که وطن شخص نباشد: ◻︎ درشتی کند بر غریبان کسی / که نابوده باشد به غربت بسی (سعدی: ۱۲۵).

۱. بیگانگی، دوری
۲. غریبی
۳. غربتی، قرشمال، کولی، لولی ≠ انس، شناسایی

ناشناختگ

ترجمه مقاله