ترجمه مقاله

غریویدن

qarividan

بانگ برآوردن؛ فریاد زدن؛ خروشیدن: ◻︎ غریویدن کوس گردون‌شکاف/ زمین را برافکند پیچش به ‌ناف (نظامی۵: ۹۶۷)، ◻︎ خرامان غریوید و بردش نماز / بپرسیدش از رنج‌های دراز (فردوسی: ۲/۳۹).

ترجمه مقاله