غزیرةلغتنامه دهخداغزیرة. [ غ َ رَ ] (ع ص ) تأنیث غزیر. رجوع به غزیر شود. || بسیارشیر ازناقه و جز آن . ج ، غِزار. (منتهی الارب ). اشتر بسیارشیر. (مهذب الاسماء). الکثیرةالدّر. (اقرب الموارد). || بسیارآب از چاه و چشمه . (منتهی الارب ): الغزیرة من الاَّبار و الینابیع؛ الکثیرةالماء. (اقرب الموارد)
غزیریلغتنامه دهخداغزیری . [ غ َ ] (اِخ ) الخوری میخائیل . یکی از دانشمندان موارنه (طایفه ای از مسیحیان ) درقرن هیجدهم میلادی . اصل او از غزیر لبنان بود و به طرابلس رفت و در مدرسه ٔ موارنه دانش فراگرفت . وی عضو مجمع لبنانی و نائب مطران طرابلس به سال 1736 م . بو
نهیرةلغتنامه دهخدانهیرة. [ ن َ رَ ] (ع ص ) ناقة غزیرة. (اقرب الموارد) (از متن اللغة). ماده شتر بسیارشیر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
سجوللغتنامه دهخداسجول . [ س َ ] (ع ص ) عین سجول ؛ چشمه ٔ بسیار آب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). عین سجول ؛ غزیرة. هکذا فی النسخ ، والصواب عنز سجول کما هو نص العباب . (تاج العروس ).
غزیرةلغتنامه دهخداغزیرة. [ غ َ رَ ] (ع ص ) تأنیث غزیر. رجوع به غزیر شود. || بسیارشیر ازناقه و جز آن . ج ، غِزار. (منتهی الارب ). اشتر بسیارشیر. (مهذب الاسماء). الکثیرةالدّر. (اقرب الموارد). || بسیارآب از چاه و چشمه . (منتهی الارب ): الغزیرة من الاَّبار و الینابیع؛ الکثیرةالماء. (اقرب الموارد)