لغتنامه دهخدا
غطریف . [ غ ِ ] (ع ص ) مهتر. (مقدمة الادب زمخشری ). مهتر بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سید. (اقرب الموارد). ج ، غطارفة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، غطارفة، غطاریف . (تاج العروس ). سر. گردن . رئیس . آقا. سرور. بزرگ . || جوانمرد و سخی جوان . (منتهی الارب ) (آنندراج )