امردباز، سادهپرست، سندهباز
( ~ . رِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) امردپرست .
امردباز، شاهدباز، لواطکار
( ~ . رِ) [ ع - فا. ] (حامص .) شهوترانی با پسر بچه .
امردبارگی، بچهبازی، شاهدبازی
غلامباره، لواطکار
بچهباز، غلامباز، غلامباره
امردباز، بچهباز، غلامباره
(ص) جوانمرد، بخشنده؛ غلامباره.
( ~ . پَ رَ) (ص فا.) غلامباره .