غلفةلغتنامه دهخداغلفة. [ غ ُف َ ] (ع اِ) غلاف سر نره . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پوست ختنه نابریده . (دهار). پوستکی که ختنه کننده آن راببرد. قُلفَة. غُرلَة. ج ، غُلَف . (اقرب الموارد).
غلفیلغتنامه دهخداغلفی . [ غ ُ ] (اِخ ) ابوزید. او از ابوأسامه حمادبن اسامة روایت کند، و اسحاق بن حسن حربی از وی روایت دارد. (از انساب سمعانی ورق 411 الف ) (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 177)
غلفیلغتنامه دهخداغلفی . [ غ ُ فی ی ] (ص نسبی ) منسوب به غُلفَة . رجوع به انساب سمعانی ج 2 ورق 411 الف و اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 177 و غُلفَة شود.