غلندوشلغتنامه دهخداغلندوش . [ غ َ ل َ ] (اِ مرکب ) در تداول عامه ، کتف . منکب ؛ به غلندوش گرفتن بچه را. قلمدوش .- به غلندوش گرفتن یا به غلندوش خود سوارکردن بچه را ؛ او را بر یکی از دو دوش حمل کردن .