غلیزبندلغتنامه دهخداغلیزبند. [ غ َ / غ ِ ب َ ] (اِ مرکب ) پیش بند شیرخوارگان که آب دهانشان بر وی افتد. سینه بندی است که بر سینه و شکم طفل پوشند تا با لعاب دهان و شیر برگردانیده دیگر جامه ها را نیالاید. گلیزبند. غلیظبند نیز نویسند و آن صورت عربی است که به کلمه دا
غلیظبندلغتنامه دهخداغلیظبند. [ غ َ ب َ ] (اِ مرکب ) پیش بند اطفال . غلیزبند. گلیزبند. غلیظبند، صورت عربی است که به کلمه داده اند و اصل آن گلیزبند است . رجوع به غلیزبند و گلیزبند شود.
غلیظبندلغتنامه دهخداغلیظبند. [ غ َ ب َ ] (اِ مرکب ) پیش بند اطفال . غلیزبند. گلیزبند. غلیظبند، صورت عربی است که به کلمه داده اند و اصل آن گلیزبند است . رجوع به غلیزبند و گلیزبند شود.
غلیزلغتنامه دهخداغلیز. [ غ َ / غ ِ ] (اِ) لعاب . لعاب دهان بچه . گلیز. (برهان قاطع). رجوع به غلیزبند، گلیز و گلیزبند شود.
بندلغتنامه دهخدابند. [ ب َ ] (اِ) فاصله ٔ میان دو عضو که آنرا بعربی مفصل خوانند. پیوند عضو که بعربی مفصل گویند. (برهان ) (آنندراج ). فاصله ٔ میان دو عضو را بتازی مفصل خوانند.(جهانگیری ). محل اتصال دو عضو بهم یعنی مفصل مانند بندهای انگشتان و بند آرنج و بند زانو و جز آنها. (ناظم الاطباء). مفصل