غم کوفتهفرهنگ فارسی عمیدآنکه از غم و اندوه فرسوده و درهمکوفته شده باشد؛ کوفته و فرسوده از غم؛ غمزده.
careدیکشنری انگلیسی به فارسیاهميت دادن، مراقبت، توجه، سرپرستی، مواظبت، پرستاری، تیمار، غم، پروا، بیم، دلواپسی غم، غم خوردن، سرپرستی کردن