ترجمه مقاله

غوص

qo[w]s

۱. شنا کردن و فرورفتن در آب؛ زیر آب رفتن.
۲. به ‌دریا فرو‌شدن برای بیرون آوردن چیزی.
⟨ غوص کردن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. در آب فرورفتن.
۲. [مجاز] در امری تٲمل کردن؛ غور کردن.

۱. زیرابی
۲. زیراب، غواصی، غوطهوری
۳. تامل، تفکر، تعمق

ترجمه مقاله