لغتنامه دهخدا
غؤور. [ غ ُ ئو ] (ع مص ) فروشدن آفتاب . (منتهی الارب ) غروب خورشید. (اقرب الموارد). || درآمدن در چیزی . (منتهی الارب ). داخل شدن در چیزی . (از اقرب الموارد). || فروشدن چشم به مغاکی . (منتهی الارب ). فرورفتن چشم در روی . (از اقرب الموارد) فرورفتگی چشم : غؤور العینین ، من الع