فئودالفرهنگ فارسی عمید۱. زمیندار بزرگ، بهویژه در اروپای قرون وسطی که از دسترنج کشاورزان و رعایا بهرهبرداری میکرد.۲. خان؛ ارباب.
فضائللغتنامه دهخدافضائل . [ ف َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ فضیلة. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ِ فضیلت . مقابل رذایل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فضایل و فضیلت شود.
فئودالیسمفرهنگ فارسی عمید۱. نظام اجتماعی اروپا در قرون وسطی که در آن مالکان بزرگ صاحب زمینهای وسیع بودند و کشاورزان و رعایای وابسته به زمین برای آنها کار میکردند.۲. نظام ارباب و رعیتی در ایران و آسیای میانه.
فئودالیتهفرهنگ فارسی معین(فِ ئُ تِ) [ فر. ] (اِ.) حکومت ملوک الطوایفی ، نوعی حکومت که زمین داران بزرگ قدرت را در دست دارند.
فئودالیسمفرهنگ فارسی عمید۱. نظام اجتماعی اروپا در قرون وسطی که در آن مالکان بزرگ صاحب زمینهای وسیع بودند و کشاورزان و رعایای وابسته به زمین برای آنها کار میکردند.۲. نظام ارباب و رعیتی در ایران و آسیای میانه.
فئودالیتهفرهنگ فارسی معین(فِ ئُ تِ) [ فر. ] (اِ.) حکومت ملوک الطوایفی ، نوعی حکومت که زمین داران بزرگ قدرت را در دست دارند.