فابسلغتنامه دهخدافابس . [ ب ِ ] (لاتینی ،اِ) فاباس . فابش . باقلا. (ناظم الاطباء). از لاتینی فابس . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). باقلی . || زاج . (فهرست مخزن الادویه ).
فابشلغتنامه دهخدافابش . [ ب ِ ](از لاتینی ، اِ) به لغت یونانی باقلا، و با سین بی نقطه هم به نظر آمده است . (برهان ). رجوع به فابس شود.
فابیوسلغتنامه دهخدافابیوس . (اِخ ) بر یکی از خانواده های بزرگ روم اطلاق میشد که چون کشت باقلا رانخست افراد آن خانواده به مردم روم آموختند بدین اسم ملقب شدند. عده ٔ اعضاء خانواده ٔ فابیوس به 306 تن بالغ میشد و آنان را 4000 تحت ا
فابش قبطیلغتنامه دهخدافابش قبطی . [ ب ِ ش ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باقلی مصری . رجوع به فابس شود.
فابسلغتنامه دهخدافابس . [ ب ِ ] (لاتینی ،اِ) فاباس . فابش . باقلا. (ناظم الاطباء). از لاتینی فابس . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). باقلی . || زاج . (فهرست مخزن الادویه ).