۱. (زیستشناسی) پرندهای خاکیرنگ، کوچکتر از کبوتر، با طوق دور گردن که گوشت آن برای معالجۀ رعشه، فالج، و سستی اعضا مفید است؛ کالنجه؛ کوکو؛ قمری: ◻︎ آن قصر که بر چرخ همیزد پهلو / بر درگه آن شهان نهادندی رو ـ دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای / بنشسته و میگفت که کوکو کوکو (خیام: ۱۰۲).
۲. (موسیقی) [قدیمی] نوعی رعایت ضرب و زمان در موسیقی قدیم: ◻︎ بلبل از اوراقِ گل کرده درست / منطقالطیرِ اصول فاخته (امیرخسرو: ۷۸۴).
صلصل، طوقی، قمری، کوکو