لغتنامه دهخدا
اطنان . [ اِ ] (ع مص ) اطنان ساق و ذراع به شمشیر؛ بریدن آنها بسرعت . (از متن اللغة). اطنان ساق ؛ بریدن آن و مقصود آوای بریدن است . و گویند:ضربه فاطن ّ ذراعه و اطنت ذراعه اذا ندرت لانها تطن عن ذلک . (از اقرب الموارد). بریدن . گویند: ضربه بالسیف فاطن ساقه ؛ ای قطعها. قال بعضهم