ترجمه مقاله

فایق

fāyeq

۱. برگزیده؛ برتر.
۲. چیره؛ مسلط.
⟨ فایق آمدن (شدن): چیره شدن؛ برتری یافتن.

۱. پیروز، چیره، غالب، فاتح، فایز، فایز، مستولی، مسلط
۲. برتر، عالی، والا ≠ مغلوب

ترجمه مقاله