فتیش

fetiš

معنی

آنچه نزد اقوام ابتدایی دارای جنبۀ رازآمیز و جادویی بوده و پرستش می‌شده.

جست‌وجوی دقیق

فتیش

فرهنگ فارسی عمید

آنچه نزد اقوام ابتدایی دارای جنبۀ رازآمیز و جادویی بوده و پرستش می‌شده.

جست‌وجوی هم‌آوا

فطز

لغت‌نامه دهخدا

فطز. [ ف َ ] (ع مص ) مردن و گویند لغتی است در فطس . (از اقرب الموارد). رجوع به فطس شود.

فتش

لغت‌نامه دهخدا

فتش . [ ف َ ] (ع مص ) کاویدن . (منتهی الارب ) تصفح . || پرسیدن وبسیار جستن . (اقرب الموارد). جستجو کردن . (غیاث ).

فتش

دیکشنری عربی به فارسی

سرکشي کردن , بازرسي کردن , تفتيش کردن , رسيدگي کردن

فِتِّشْ کی

گویش گنابادی

در گویش گنابادی یعنی خیلی کم سکس کرد ، زمان انزالش کم بود.

فطس

لغت‌نامه دهخدا

فطس . [ ف َ ] (ع اِ) دانه ٔ آس . || (مص ) بر روی کسی کفتن . || پهن کردن آهن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).

جست‌وجوی متن

fortis

fetis

بُت

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: مذهب م، پیکر، تندیس، مجسمه‌سازی، تصویر، شبیه، فتیش، توتم، گوسال طلایی، بت چینی موضوعات پرستش خرافات

جست‌وجوی هم‌قافیه

تفتیش

تفتیش . [ ت َ ] (ع مص ) واپژوهیدن . (دهار) (زوزنی ). کافتن . (نصاب ). جستن و کاویدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). کاویدن و کندیدن و جستجو کردن . (غیاث اللغات ). نیک جستجو کردن و کاویدن و با لفظ کردن مستعمل . (آنندراج ). نظر کردن در ظاهر چیزی و جستجوی آن نمودن . (از اقرب الم

تفتیش

فرهنگ فارسی عمید

۱. جستجو کردن؛ کاوش‌ کردن؛ کاویدن.۲. کاوش؛ بازرسی.

تفتیش

دیکشنری فارسی به عربی

تفتيش ، استقصاء

تفتیش

فرهنگ فارسی معین

(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) تفحص کردن ، جستجو کردن . 2 - (اِمص .) بازرسی ، پژوهش . ؛ ~ عقاید پرس و جو دربارة عقاید دینی و سیاسی مردم برای شناسایی مخالفان . ؛ ~ بدنی الف - گشتن لباس و بدن کسی . ب - بازرسی بدنی .

تفتیش

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. بازجست، بازرسی، پرسش، پیجویی، تجسس، تفحص، جستجو، سانسور، کاوش، وارسی ۲. واپژوهیدن، جستجو کردن، کاویدن، کاوش کردن، بازرسی کردن، تفحص کردن

درپیوند

بیشتر بدانید

فتیش

fetiš

معنی

جست‌وجوی دقیق

فتیش

فرهنگ فارسی عمید

جست‌وجوی هم‌آوا

فطز

لغت‌نامه دهخدا

فتش

لغت‌نامه دهخدا

فتش

دیکشنری عربی به فارسی

فِتِّشْ کی

گویش گنابادی

فطس

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی متن

fortis

دیکشنری انگلیسی به فارسی

fetis

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بُت

فرهنگ فارسی طیفی

جست‌وجوی هم‌قافیه

تفتیش

لغت‌نامه دهخدا

تفتیش

فرهنگ فارسی عمید

تفتیش

دیکشنری فارسی به عربی

تفتیش

فرهنگ فارسی معین

تفتیش

فرهنگ مترادف و متضاد