فرابَر رورومسافریro-ro/vehicle/passenger ferry, ro-ro/passenger ferryواژههای مصوب فرهنگستانشناوری که همزمان قادر به جابهجایی مسافر و خودروِ با مسافر یا بدون مسافر و بارهای رورو است
فرابرلغتنامه دهخدافرابر. [ ف َ ب َ ] (اِ مرکب ) در هر میوه دو قسمت موجود است ، یکی هسته ها و دیگر فرابر که از هر طرف هسته ها را فراگرفته است . (از گیاه شناسی گل گلاب ص 184).
فرابرفرهنگ فارسی معین(فَ بَ) (اِ.) در هر میوه دو قسمت موجود است : یکی هسته ، دیگری فرابر که از هر طرف هسته را فرا گرفته است .
فرابَرcarrier 3واژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که با دریافت مبلغی پیامهای مخابراتی را انتقال میدهد و مسیرهای خصوصی ارتباطی ایجاد میکند
فرابَرferryboatواژههای مصوب فرهنگستانشناوری بدون محل خواب، برای حمل مسافر یا وسایل نقلیه یا بار در مسافت کوتاه
فرابَرcarrier 3واژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که با دریافت مبلغی پیامهای مخابراتی را انتقال میدهد و مسیرهای خصوصی ارتباطی ایجاد میکند
فرابَرferryboatواژههای مصوب فرهنگستانشناوری بدون محل خواب، برای حمل مسافر یا وسایل نقلیه یا بار در مسافت کوتاه
فرابَرcarrier 3واژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که با دریافت مبلغی پیامهای مخابراتی را انتقال میدهد و مسیرهای خصوصی ارتباطی ایجاد میکند
فرابَرferryboatواژههای مصوب فرهنگستانشناوری بدون محل خواب، برای حمل مسافر یا وسایل نقلیه یا بار در مسافت کوتاه