۱. مستخدم اداراۀ دولتی، بهویژه مدارس.
۲. جاروکش حرم و صحن مقدس.
۳. [منسوخ] مٲمور عدلیه، زندان، و مانند آن.
۴. [قدیمی] خدمتکار؛ خادم.
۵. [قدیمی] آنکه فرش میگستراند؛ گسترندۀ فرش، بساط، و مانند آن: ◻︎ حشمت مبین و سلطنت گل که بسپرد / فراش باد هر ورقش را به زیر پی (حافظ: ۸۵۸).
۱. پیشخدمت، پیشکار، خدمتگزار، مستخدم، ملازم، نوکر
۲. فرشباف
۳. پیک، نامهرسان