ترجمه مقاله

فرخنج

farxanj

۱. عیش؛ طرب.
۲. حظ؛ نصیب؛ بهره: ◻︎ مرا از تو فرخنج جز درد نیست / چو من در جهان سوخته‌مرد نیست (اسدی: لغت‌نامه: فرخنج).

ترجمه مقاله