فرزهلغتنامه دهخدافرزه . [ ف ُ زَ / زِ ] (اِ) کنار رودخانه و دریا است که محل عبور کشتیها باشد. (برهان ). رجوع به فرز و فرضة شود.
تینالغتنامه دهخداتینا. (اِخ ) فرضه است بر دریای شام . (منتهی الارب ). || طورتَینا یا طورتِینا به مد و قصر، همان طورسینا است . (منتهی الارب ).
فرزلغتنامه دهخدافرز. [ ف ُ ] (اِ) سبزه ٔ تروتازه . رجوع به فِرز شود. || غلبه و زیادتی . || کنار دریاهاو رودخانه های بزرگ که کشتی و سنبک در آنجا بایستند و از آنجا راهی شوند. (برهان ). رجوع به فُرضة شود.
ادوالالغتنامه دهخداادوالا. [ اَ دُ ] (اِخ ) فرضه ٔ بحریه در مقاطعه ٔ گُتِبُرگ و بُهوس سوئد. عدد سکنه ٔ آن 4000 تن و تجارت آن چوب و قطران و غیره است . (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).