فرماندهیلغتنامه دهخدافرماندهی . [ ف َ دِ ] (حامص مرکب ) فرمانده بودن : دردستانی کن و درماندهی تات رسانند به فرماندهی . نظامی .به فرمان بری کوش کآرد بهی که فرمان بری به ز فرماندهی . نظامی .به فرماندهی س
فرماندهیcommandواژههای مصوب فرهنگستان1. اختیاری که، بهموجب قانون، براساس درجه و مقام، به یک افسر اعطا میشود تا یگانهای تحت امر خود را سرپرستی کند 2. فرمان فرمانده به نیروهای تحت امر خود 3. یگان یا سازمان یا منطقة تحت امر فرمانده
فرماندهلغتنامه دهخدافرمانده . [ ف َ دِه ْ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) حاکم و آمر. (آنندراج ). کسی که حکم و فرمان میدهد و امر می کند. (ناظم الاطباء) : چاکران تو همه فرماندهان عالمندای همه فرماندهان پیش تو در فرمان بری . سوزنی .ای حاکم کشور
فرمایندهلغتنامه دهخدافرماینده . [ ف َ ی َ دَ / دِ ] (نف ) گوینده ٔ فرمان . حاکم و آمر. (ناظم الاطباء). آنکه بفرماید و دستور دهد. فرمایش کننده . (از یادداشتهای مؤلف ). رجوع به فرمودن شود.
فرماندهفرهنگ فارسی عمید۱. (نظامی) افسر ارتش که به عدهای سرباز فرمان میدهد.۲. آنکه فرمان بدهد؛ فرماندهنده.۳. [قدیمی] حاکم.⟨ فرمانده کل قوا: (نظامی، سیاسی) آنکه تمام نیروهای ارتش به فرمان او باشند.
پاسگاه فرماندهیcommand postواژههای مصوب فرهنگستانقرارگاهی که در آن، فرمانده و ستاد، هدایت یگان را بر عهده دارند
پل فرماندهیnavigating bridge, bridge 2, flying bridgeواژههای مصوب فرهنگستانجایگاهی در بالاترین نقطۀ شناور که دید کاملی به مقابل و اطراف دارد و محل اصلی فرماندهی شناور است
فرماندهی ارشد نظامیcombatant commandواژههای مصوب فرهنگستانفرماندهی یگانه یا ویژهای با وظایف معین و مأموریت مداوم و گسترده که تحت امر فرمانده عالی، ازسوی فرمانده نیروهای مسلح، تشکیل میشود
فرماندهی پایگاهbase commandواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای شامل یک پایگاه نظامی یا گروهی از پایگاههای نظامی که تحت امر یک فرمانده نظامی سازماندهی شده است و ممکن است زمینی، هوایی، دریایی یا چند پایگاه از این نوع باشد
برآورد وضعیت فرماندهیcommander's estimate of the situationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند بررسی منظم و منطقی پیشامدهای احتمالی اثرگذار بر وضعیت نظامی که فرمانده باتوجهبه آن برای به انجام رساندن مأموریت تصمیم بگیرد
پاسگاه فرماندهیcommand postواژههای مصوب فرهنگستانقرارگاهی که در آن، فرمانده و ستاد، هدایت یگان را بر عهده دارند
پل فرماندهیnavigating bridge, bridge 2, flying bridgeواژههای مصوب فرهنگستانجایگاهی در بالاترین نقطۀ شناور که دید کاملی به مقابل و اطراف دارد و محل اصلی فرماندهی شناور است