ترجمه مقاله

فرهمند

farahmand

۱. باشکوه؛ با شٲن‌وشوکت.
۲. [مجاز] دانا؛ هوشمند: ◻︎ فرهمندی را به دل در جای ده / سود کی داردت شخصی فرهمند (ناصرخسرو: مجمع‌الفرس: فرهمند).

۱. بخرد، خردمند، عاقل، هوشمند
۲. پرشوکت، شکوهمند، شوکتمند

ترجمه مقاله