چیزی را به زور و فشار در چیز دیگر فرو کردن؛ سپوختن؛ فرو کردن.
فرو رفتن – فرو رفتن ناگهانی
لرزیدن، فرو رفتن، فرو بردن، غوطه دادن
شناور، قابل فرو رفتن یا فرو بردن در زیر اب
فرو ریختن، فرو نشاندن، تسکین دادن، سرکوبی کردن