ترجمه مقاله

فروتن

forutan

افتاده؛ متواضع؛ خاکی؛ بی‌تکبر.

افتاده، خاشع، خاضع، خاکسار، شکستهنفس، متواضع، محجوب ≠ خودخواه، خویشتنبین، متکبر

ترجمه مقاله