لغتنامه دهخدا
صفق . [ ص َ ] (ع مص ) دست بر دست دیگری زدن در بیع یا بیعت . || فرود آمدن گروهی از اشخاص . || زدن مرغ هر دو بازو را که آواز برآید. || فروهشته شدن زهدان از بچه ٔ ناقه تا اینکه بمیرد بچه . || رفتن و سیر کردن . || فراز کردن در را. || گشادن در را. از لغات اضداد است . (منتهی الارب