فروکش کردن
سقوط، فروکش، جزر، مد، فرونشینی، زوال، فروکش کردن، افول کردن
غرق شدن، فروکش، جزر، مد، فرونشینی، زوال، فروکش کردن، افول کردن
← فروکش موقت
فاجعه، خرد شدن، فروکش کردن