فروگذاشتهلغتنامه دهخدافروگذاشته . [ ف ُ گ ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مهمل . معطل . ضایع. (یادداشت بخط مؤلف ). || ترک گفته . متروک . (یادداشت بخط مؤلف ) : لشکر خویش بیافت پراگنده و برگشته و وی را فروگذاشته . (تاریخ بیهقی ). || فراموش شده <
فروداشتهلغتنامه دهخدافروداشته . [ ف ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) بازداشته . کسی که او را در جایی نگهداشته و مانع رفتن وی شده باشند.
هشتهلغتنامه دهخداهشته . [ هَِ / هََ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) گذاشته . (برهان ). نهاده . هلیده . || رهاکرده . (برهان ). رهاشده . || فروگذاشته . (برهان ). || آویخته . (برهان ).
چهارانجیلیلغتنامه دهخداچهارانجیلی . [ چ َ اِ ] (اِخ ) دیاتسارون : چنانکه یک لفظ فروگذاشته نشد از چهارانجیلی ، الا همه درین کتاب ضبط شده . (دیباچه ٔ دیاتسارون ).
انسداللغتنامه دهخداانسدال . [اِ س ِ ] (ع مص ) فروهشته شدن جامه و موی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فروهشته شدن جامه . (تاج المصادر بیهقی ). فروگذاشته شدن . (یادداشت مؤلف ).