فریبرزلغتنامه دهخدافریبرز. [ ف َ ب ُ ] (اِخ ) نام پسر کیکاوس . (ولف ). نام پسر کیکاوس است که در جنگ دوازده رخ ، کلباد پسرپیران ویسه او را به قتل آورد. (برهان ) : چو طوس و فریبرز و گودرز و گیوچو رهام و گرگین و بهرام نیو. فردوسی .میوه
فریبرزفرهنگ نامها(تلفظ: faryborz) دارندهی فر بزرگ ، بزرگ فره ، شکوه فره ؛ (در اعلام) پسر کیکاووس و برادر سیاوش .
برزافرهلغتنامه دهخدابرزافره . [ ب ُ ف َ رَ / رِ ] (اِخ ) صورتی از فریبرز. در تاریخ محمد جریر طبری برزافره بجای فریبرز آمده است . (یادداشت مؤلف ).
منوچهرلغتنامه دهخدامنوچهر. [ م َ چ ِ ] (اِخ ) ابن فریبرز، از امرای شروانشاهیان است که در اوائل قرن ششم هجری قمری بعد از فریبرز به سلطنت رسید. رجوع به تاریخ ادبیات ایران صفا ج 2 ص 43 و دائرة المعارف فارسی ج <span class="hl" dir=
برزفریلغتنامه دهخدابرزفری . [ ب ُ ف َ ] (اِخ ) صورت اصلی نام پهلوان باستانی ، «فریبرز» است که فردوسی برای اقامه ٔ وزن آنرا قلب کرده است . (یادداشت مؤلف ).