فسنلغتنامه دهخدافسن . [ ف َ س َ ] (اِ) مخفف فسان است و آن سنگی باشدکه کارد و شمشیر را بدان تیز کنند. (برهان ). حجرالمسن . (فهرست مخزن الادویه ). فسان . رجوع به فسان شود.
سنگ کاردلغتنامه دهخداسنگ کارد.[ س َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم فارسی حجرالمسن است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به سنگ ساب شود. || سنگ فسان . فسان . (ازیادداشت بخط مؤلف ). رجوع به سان و سنگ فسان شود.