ترجمه مقاله

فشار

fešār

۱. نیرویی که همراه با شدت بر کسی یا چیزی وارد شود.
۲. [مجاز] رنج روحی یا جسمی.
۳. (اسم مصدر) (سیاسی) اعمال خشونت در فعالیت‌های سیاسی: گروه فشار.
۴. (اسم مصدر) [مجاز] اصرار؛ پافشاری.
⟨ فشار اسمزی: (فیزیک) فشاری که بعضی مواد مانند قند، نمک، اوره با آن آب را از لای غشایی که آن‌ها را از آب جدا کرده به سوی خود می‌کشند.

۱. تنگی، سختی، ضیق
۲. اختناق، تضییق
۳. تنگی، جبر، حرج، زور، عقده

ترجمه مقاله