ترجمه مقاله

فغ

fa(o)q

۱. بت؛ صنم.
۲. معشوق؛ دلبر: ◻︎ گفتم فغان کنم ز تو ای بت هزار بار / گفتا که از «فغان» بُوَد اندر جهان فغان (عنصری: لغت‌نامه: فغ).

۱. بت، صنم
۲. جمیل، خوشگل، زیبا
۳. دلارام، محبوب، معشوق، یار

ترجمه مقاله