فغیازلغتنامه دهخدافغیاز. [ ف َغ ْ ] (اِ) عطا و بخشش . (ازبرهان ). بغیاز. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : چو عقب بخشدی گزیت ببخش هم بده شعر بنده را فغیاز. ابوالعباس .|| به معنی شاگردانه هم هست و آن زری باشد که بعد از اجرت استاد بطریق انعام
فغیازفرهنگ فارسی عمید۱. عطا؛ بخشش؛ انعام؛ شاگردانه: ◻︎ به هر طریق که خواهی همیشه مال دهد / به بخشش و به صله، خیر و صدقه و فغیاز (ابوالعباس: صحاحالفرس: فغیاز).
فاغوشلغتنامه دهخدافاغوش . (اِ) به سریانی شیطرج هندی را نامند.(فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (برهان ).
فغیازیلغتنامه دهخدافغیازی . [ ف َغ ْ ] (اِ مرکب ) (از: فغیاز + یاء نسبت ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مژدگانی . || شاگردانه . به معنی شاگردانه بطریق مجاز است . (برهان ).
فقیازلغتنامه دهخدافقیاز. [ ف َق ْ ] (اِ) به معنی فغیاز به غین معجمه . (آنندراج ). رجوع به فغیاز شود.
مغیازلغتنامه دهخدامغیاز. [ م ِغ ْ / م َغ ْ ] (اِ) به معنی شاگردانه است و آن دو سه پولی است که به طریق انعام بعد از اجرت استاد به شاگرد دهند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مصحف فغیاز و بغیاز. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به فغیاز و بغیاز شود.
شاگردانهفرهنگ فارسی عمید۱. پولی که خریدار به رسم انعام به شاگرد دکان بدهد؛ فغیاز؛ بغیاز؛ نوداران.۲. (صفت) مانند شاگردان.
دزدرانلغتنامه دهخدادزدران . [ دَ دَ ] (اِ) نوداران . شاگردانه . فغیاز. برمغاز. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت مرحوم دهخدا).
نودرانلغتنامه دهخدانودران . [ ن َ / نُو دَ ] (اِ) شاگردانه . فغیاز. برمغاز. دزدران . (یادداشت مؤلف ). نوداران . نودارانه . نودارانی . نودرانی . رجوع به نوداران و نودرانی شود. || نوکران و شاگردان (؟). (ناظم الاطباء).
فغیازیلغتنامه دهخدافغیازی . [ ف َغ ْ ] (اِ مرکب ) (از: فغیاز + یاء نسبت ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مژدگانی . || شاگردانه . به معنی شاگردانه بطریق مجاز است . (برهان ).