فلخاریلغتنامه دهخدافلخاری . [ ف َ ] (ص نسبی ) منسوب به فلخار که قریه ای است بین مروالرود و پنج دیه . (سمعانی ). رجوع به فلخار شود.
ابراهیم فلخاریلغتنامه دهخداابراهیم فلخاری . [ اِ م ِ ف َ ](اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن احمد عطائی مرورودی . از علما و محدثین مرو بوده . بسیاری محدثین از او روایت کرده اند.536 هَ .ق . در وقعه ٔ خوارزمشاه وفات یافت .
فلخارلغتنامه دهخدافلخار.[ ف َ ] (اِخ ) قریه ای است میان مروالرود و پنج دیه . (از معجم البلدان ) (از سمعانی ). رجوع به فرخار شود.
فلخورلغتنامه دهخدافلخور. [ ف َ ] (اِ) حب القطن است . (فهرست مخزن الادویه ). مصحف فلخود است به دال مهمله ، و به معنی پنبه ای است که دانه از آن بیرون آورده باشند. رجوع به فلخود و فلخوده شود.
ابراهیم فلخاریلغتنامه دهخداابراهیم فلخاری . [ اِ م ِ ف َ ](اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن احمد عطائی مرورودی . از علما و محدثین مرو بوده . بسیاری محدثین از او روایت کرده اند.536 هَ .ق . در وقعه ٔ خوارزمشاه وفات یافت .
ابراهیم فلخاریلغتنامه دهخداابراهیم فلخاری . [ اِ م ِ ف َ ](اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن احمد عطائی مرورودی . از علما و محدثین مرو بوده . بسیاری محدثین از او روایت کرده اند.536 هَ .ق . در وقعه ٔ خوارزمشاه وفات یافت .