حنجرهفلجیlaryngoplegia,laryngoparalysis,laryngeal paralysisواژههای مصوب فرهنگستانفلج یکی از ماهیچههای حنجره عموماً براثر آسیبدیدگی عصب واج یا عصب بازگشتی حنجره (recurrent laryngeal nerve)
فلزیابفرهنگ فارسی معین( ~ .) [ ع - فا. ] (اِ.) دستگاه ردیاب و آشکار کنندة وجود فلز در زیر خاک یا داخل یک محموله .
فلزیابmetal detectorواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی ژئوفیزیکی (geophisical) در برداشتهای الکترومغناطیسی برای مکانیابی بقایای فلزی مدفون در عمق کم
فلزیابفرهنگ فارسی معین( ~ .) [ ع - فا. ] (اِ.) دستگاه ردیاب و آشکار کنندة وجود فلز در زیر خاک یا داخل یک محموله .
فلزیابmetal detectorواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی ژئوفیزیکی (geophisical) در برداشتهای الکترومغناطیسی برای مکانیابی بقایای فلزی مدفون در عمق کم
خوردگی دوفلزیbimetallic corrosion, galvanic corrosion, displacement corrosionواژههای مصوب فرهنگستانخوردگی یک فلز به دلیل اتصال الکتریکی آن با یک فلز نجیبتر، در یک برقکاف
دماسنج دوفلزیbimetallic thermometerواژههای مصوب فرهنگستاندماسنجی که عنصر حساس آن از دو فلز با ضریب متفاوت و بههمجوشدادهشده تشکیل شده است
دماسنج مایعی فلزیliquid-in-metal thermometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دماسنج که در آن عنصر حساسبهگرما مایعی است که درون محفظۀ فلزی مدرج جای دارد