فوعلسلغتنامه دهخدافوعلس . (معرب ، اِ) لسان الثور. (فهرست مخزن الادویه ). گاوزبان . رجوع به گاوزبان شود.
فولسلغتنامه دهخدافولس . [ ل ُ ] (اِخ ) نام حکیمی بوده یونانی . (برهان ). او راست کتاب الکناش در طب ، و آن را حنین نقل کرده است در هفت مقاله . و کتابی دیگر دارد در بیماریه-ای زنان . (از ابن الندیم ). پولس . رجوع به پولس ش-ود.
فولوسگویش اصفهانی تکیه ای: felüs طاری: fülüs طامه ای: felus طرقی: fölös کشه ای: --------- نطنزی: fulus
فولوس/ فُلوسگویش کرمانشاهکلهری: felu:s گورانی: felu:s سنجابی: felu:s کولیایی: felu:s زنگنهای: felu:s جلالوندی: felu:s زولهای: felu:s کاکاوندی: felu:s هوزمانوندی: felu:s