فیزیولوژیلغتنامه دهخدافیزیولوژی . [ زی ُ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) علمی که در باب طرز عمل اعضای بدن جانوران و رابطه ٔ آنها با یکدیگر بحث کند. علم وظائف الاعضا. (فرهنگ فارسی معین ). امروز فیزیولوژی را برای تشریح کیفیت زیست گیاهان و جانوران هر دو به کار میبرن-د.
فیزیولوژیفرهنگ فارسی عمیدعلمی که دربارۀ طرز کار اعضا و دستگاههای بدن جانوران و ارتباط آنها با یکدیگر بحث میکند.
فیزیولوژیفرهنگ فارسی معین(یُ لُ) [ فر. ] (اِ.) علم وظایف اعضاء بدن جانداران ، علمی که دربارة طرز کار اعضا و دستگاه های بدن جانوران و ارتباط آن ها با یکدیگر بحث می کند، کار اندام شناسی ، کار اندام (فره ).
فیزیولوژیستلغتنامه دهخدافیزیولوژیست . [ زی ُ ل ُ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) عالم فیزیولوژی . دانشمند علم وظایف الاعضاء. (فرهنگ فارسی معین ).
فیزیولوژیکلغتنامه دهخدافیزیولوژیک . [ زی ُ ل ُ ] (فرانسوی ، ص ) منسوب و مربوطبه فیزیولوژی . وظایف الاعضائی . (فرهنگ فارسی معین ).