فیلاریوزفرهنگ فارسی عمیدبیماری ناشی از آلودگی به کرمهای نخی با انسداد مجاری لنفاوی که باعث تورم اندامها میشود؛ پیوک.
فلرزلغتنامه دهخدافلرز. [ ف َ ل َ ] (اِ) ابزار یا رکویی که در آن چیزی بندند از زر و سیم و خوردنی و جز آن ، و اندر کوهستان آن را بدرزه ، بتوزه و لارزه نیز گویند و در ماوراءالنهر و خراسان فلرز و فلغز و فلرزنگ . (یادداشت مؤلف از نسخه ٔ خطی لغت فرس اسدی ). فلرزنگ . (فرهنگ فارسی معین ). به معنی زل
فلرزفرهنگ فارسی عمید= فلرزنگ: ◻︎ شوی بگشاد آن فلرزش خاک دید / کرد زن را بانگ و گفتش ای پلید (رودکی: ۵۳۲).