قابلیتلغتنامه دهخداقابلیت . [ ب ِ لی ی َ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شایستگی . سزاواری . برازندگی . استحقاق . استعداد. لیاقت . (ناظم الاطباء) : داد حق را قابلیت شرط نیست . مولوی . || پذیرائی . شایستگی پذیرفتن . || (اصطلاح فلسفه ) استعداد قبول .
قابلیتدیکشنری فارسی به انگلیسیability, ability _, capability, capacity, competence, facility, faculty, flair, ship _
قابلیت انقباضلغتنامه دهخداقابلیت انقباض . [ ب ِ لی ی َ ت ِ اِ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) انقباض پذیری . قابلیت قبض (اصطلاح فیزیک ). در مقابل قابلیت بسط.
قابلیت تبدیللغتنامه دهخداقابلیت تبدیل . [ ب ِ لی ی َ ت ِت َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابل تعویض بودن . قابلیت تحویل . قابلیت استحاله در فلزات (اصطلاح فیزیک ). رجوع به قابل تبدیل شود.
قابلیت انعکاسلغتنامه دهخداقابلیت انعکاس . [ ب ِ لی ی َت ِ اِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) آنچه درخور باشد منعکس شدن چیزی را. انعکاس پذیری (اصطلاح فیزیک ). رجوع به قابل انعکاس شود.
قابلیت نفوذلغتنامه دهخداقابلیت نفوذ. [ ب ِ لی ی َ ت ِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) نفوذپذیری ، در شیشه و پارچه و مانند آن .
قابلیت احتراقلغتنامه دهخداقابلیت احتراق . [ ب ِ لی ی َت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) استعداد محترق شدن . درخور احتراق بودن . رجوع به قابل احتراق شود.
قابلیت انقباضلغتنامه دهخداقابلیت انقباض . [ ب ِ لی ی َ ت ِ اِ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) انقباض پذیری . قابلیت قبض (اصطلاح فیزیک ). در مقابل قابلیت بسط.
قابلیت تبدیللغتنامه دهخداقابلیت تبدیل . [ ب ِ لی ی َ ت ِت َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابل تعویض بودن . قابلیت تحویل . قابلیت استحاله در فلزات (اصطلاح فیزیک ). رجوع به قابل تبدیل شود.
قابلیت انعکاسلغتنامه دهخداقابلیت انعکاس . [ ب ِ لی ی َت ِ اِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) آنچه درخور باشد منعکس شدن چیزی را. انعکاس پذیری (اصطلاح فیزیک ). رجوع به قابل انعکاس شود.
قابلیت نفوذلغتنامه دهخداقابلیت نفوذ. [ ب ِ لی ی َ ت ِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) نفوذپذیری ، در شیشه و پارچه و مانند آن .
قابلیت احتراقلغتنامه دهخداقابلیت احتراق . [ ب ِ لی ی َت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) استعداد محترق شدن . درخور احتراق بودن . رجوع به قابل احتراق شود.
قابلیت انقباضلغتنامه دهخداقابلیت انقباض . [ ب ِ لی ی َ ت ِ اِ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) انقباض پذیری . قابلیت قبض (اصطلاح فیزیک ). در مقابل قابلیت بسط.
قابلیت تبدیللغتنامه دهخداقابلیت تبدیل . [ ب ِ لی ی َ ت ِت َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابل تعویض بودن . قابلیت تحویل . قابلیت استحاله در فلزات (اصطلاح فیزیک ). رجوع به قابل تبدیل شود.
قابلیت انعکاسلغتنامه دهخداقابلیت انعکاس . [ ب ِ لی ی َت ِ اِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) آنچه درخور باشد منعکس شدن چیزی را. انعکاس پذیری (اصطلاح فیزیک ). رجوع به قابل انعکاس شود.
قابلیت نفوذلغتنامه دهخداقابلیت نفوذ. [ ب ِ لی ی َ ت ِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) نفوذپذیری ، در شیشه و پارچه و مانند آن .
قابلیت احتراقلغتنامه دهخداقابلیت احتراق . [ ب ِ لی ی َت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) استعداد محترق شدن . درخور احتراق بودن . رجوع به قابل احتراق شود.
بی قابلیتلغتنامه دهخدابی قابلیت . [ ب ِ لی ی َ ] (ص مرکب ) (از: بی + قابلیت ) بی لیاقت . بی استعداد. || (در تداول عوام ) کم بها. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به قابلیت شود.