کادمهلغتنامه دهخداکادمه . [ م ِ ] (اِخ ) از پهلوانان اساطیری یونان باستان . پسر آژنور پادشاه فینیقیه بود که بنابر افسانه های کهن خواهر وی را ژوپیتر بربود و او بجستجوی خواهر به جزیره ٔ ردس رفت و در آنجا برای «نبتونوس » معبدی بنا نهاد و اژدهائی بزرگ را بکشت .(تمدن قدیم فوستل دو کولانژ، ترجمه ٔ ن
کادمهلغتنامه دهخداکادمه . [ م ِ ] (اِخ ) نام محلی است که اسکندر اردوی خود را در آنجا زده است . (ایران باستان ص 1225 و 1230).
قادمةلغتنامه دهخداقادمة. [ دِ م َ ] (ع اِ)مقدم پالان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پر دراز بال مرغ . (منتهی الارب ). در هر بالی از مرغ چهارده پر است و آنکه از همه بزرگتر است آن را قادمه گویند. ج ، قوادم و قُدامی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
قوادملغتنامه دهخداقوادم . [ ق َ دِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قادم . رجوع به قادم شود. || ج ِ قادمة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بمعنی پر دراز مرغ . (آنندراج ). رجوع به قادمة شود.
قدامیلغتنامه دهخداقدامی . [ ق ُ ما ] (ع اِ) یزک : قدامی الجیش ؛ یزک لشکر. (منتهی الارب ). || ج ِ قادمة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قادمه شود. || ج ِقدیم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قدیم شود.