قاصرات الطرفلغتنامه دهخداقاصرات الطرف .[ ص ِ تُطْ طَ ] (ع ص مرکب ) ج ِ قاصرةالطرف . زنان که بجز روی شوهران خود به روی دیگری چشم باز نکنند. (ناظم الاطباء). زنانی که گوشه ٔ چشم به سوی غیر شوهران خود نگردانند. (غیاث اللغات ) : و عندهم قاصرات الطرف عین کانهن بیض مکنون . (قرآن <spa
قَاصِرَاتُفرهنگ واژگان قرآنکوتاه کننده ها (عبارت "قَاصِرَاتُ ﭐلطَّرْفِ "کنايه است ازهمسراني که به شوهران خود راضي و قانعند ، و چشم به ديگري ندارند يا همسراني پر ناز و کرشمه)
کسراتلغتنامه دهخداکسرات . [ ک َ س َ ] (ع اِ) رجل ذوکسرات و هدرات ؛ مردی که در هر چیزی مغبون شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || ج ِ کسرة. (از اقرب الموارد). رجوع به کَسرَة شود.
قاصرةالطرفلغتنامه دهخداقاصرةالطرف . [ ص ِ رَ ت ُطْ طَ ] (ع ص مرکب ) زنی که بجز روی شوهر خود بروی دیگری چشم باز نکند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به قاصرات الطرف شود.
طَّرْفِفرهنگ واژگان قرآننگاه و چشم برگرداندن - جانب (قاصرات الطرف کنايه است از اين که : نگاه کردن آنان با کرشمه و ناز است و بعضي از مفسرين گفتهاند : حوريان فقط به همسران خود نگاه ميکنند ، و آن قدر ايشان را دوست ميدارند که نظر از ايشان به ديگر سو ، نميگردانند و منظور از "يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ " يعني با گوشه چشم وپنه
خوابیده چشملغتنامه دهخداخوابیده چشم . [ خوا / خا دَ / دِ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) بسته چشم . (یادداشت بخط مؤلف ). || با چشم خمار. با چشم فروافتاده مژگان که موجب زیبایی آن است :
عریشلغتنامه دهخداعریش . [ ع َ ] (ع اِ) کزابه . (منتهی الارب ). کجاوه و چیزی شبیه به هودج . (ناظم الاطباء). مرکبی چون هودج که آن را ازبرای زنان سازند تا بر شترنشینند. (از اقرب الموارد). || وادیج رَز. (منتهی الارب ). آنچه برای درخت رز ساخته شود تا شاخه های آن را بر وی قرار دهند. (از اقرب الموار
عینلغتنامه دهخداعین . (ع اِ) گاو وحشی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بقرالوحش . (اقرب الموارد). || ج ِ عِیان . (منتهی الارب ). رجوع به عیان شود. || ج ِ عینة. رجوع به عینة (ع اِ) شود. || (ص ، اِ) ج ِ عَیون . رجوع به عیون شود. || ج ِ أعین . رجوع به أعْیَن شود. || ج ِ عَیناء. رجو