قالپاقفرهنگ فارسی عمید۱. صفحۀ فلزی گرد که در چرخ اتومبیل بر روی پیچ و مهرههای چرخ نصب میکنند.۲. کلاه پوستی.
قالپاقفرهنگ فارسی معین[ تر. ] (اِ.) 1 - کاسه ای فلزی که در وسط چرخ اتومبیل روی مهره ها وصل می شود. 2 - کلاه ترکان از پوست که پشم آن را باز نکرده باشند.
قالپاقhub cap/ hubcap, wheel cover, wheel trimواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای گرد که برای زیبایی چرخ و پوشاندن پیچهای آن بر روی چرخ نصب میشود
کولاکلغتنامه دهخداکولاک . (اِ) به معنی دویم کولاب است که موجه ٔ عظیم باشد. (برهان ). به معنی کلاک یعنی موج بزرگ نوشته شده . (از آنندراج ). همان کلاک یعنی موج بزرگ . (فرهنگ رشیدی ). موجه ٔ عظیم . (ناظم الاطباء). || بعضی به معنی طوفان گفته اند. (فرهنگ رشیدی ). افاده ٔ معنی طوفان نیز می کند. (آنن
قلپاقلغتنامه دهخداقلپاق . [ ق َ ] (ترکی ، اِ) کلاه را گویند، در توران میدوزند به پارچه ٔ سپید چکن می نمایند یا بریشم رنگ رنگ دراز و نوکدار می شود. (آنندراج ). قلپاق = قلپق ؛ کلاهک یا شب کلاه استوانه ای شکل و یا نوک تیزی است که انواع و اقسامی دارد. (دزی ج 2 ص <
قارصلغتنامه دهخداقارص . (اِخ ) خُرسه . قرص . شهری است در قفقاز. در 70هزارگزی جنوب غربی الکساندروپول و 200هزارگزی شمال شرقی ارض روم (ارزنة الروم ) و ارتفاع آن از سطح دریا1905 گز میباشد. این شه
چیلغتنامه دهخداچی . (ترکی ، پسوند) در ترکی پسوند نسبت شغلی است و دارنده و متصدی معنی میدهد چون در آخر کلمه درآید به معنی «گر» و «کار» فارسی باشد و گویا همان است که ما در گوانجی و میانجی داریم و ترکان نیز از ما گرفته اند چه علاوه بر دو شاهد گوانجی و میانجی در زبان ارمنی نیز که شعبه ای از آری