آنکه ارزش کسی یا چیزی را بداند؛ قدردان.
سپاسگزار، قدردان، نمکشناس ≠ حقناشناس
ارزشناس
appreciator
مقدر
درک کردن ارزش نیکویی و خدمت دیگران و سپاسگزاری از آنان.
credit
hail
appreciatory
= قدرشناس
قدرشناس
قدردانی، قدردان، قدرشناس، مبنی بر قدردانی
سپاسگزار، شکرگزار، قدرشناس، ممنون، نمکشناس ≠ قدرنشناس
قدردان .[ ق َ ] (نف مرکب ) قدرداننده . قدرشناس . (آنندراج ).