قدمالغتنامه دهخداقدما. [ ق ُ دَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قدیم . (منتهی الارب ). قدماء : بنمود مرا راه علوم قدما پاک و آنگاه از آن برتر بنمودم و بهتر. ناصرخسرو.رجوع به قدیم شود.
قدمیالغتنامه دهخداقدمیا. [ ق َ دَ ] (معرب ، اِ) اقلیمیا است و آن معدنی و ذهبی و فضی و نحاسی میباشدو بهترین آن معدنی است و از جزیره ٔ قبرس می آورند و در داروهای چشم به کار میبرند. (برهان ) (آنندراج ).
قدیماًلغتنامه دهخداقدیماً. [ ق َ مَن ْ ] (ع ق ) سابقاً. از روزگار سابق . از روزگار پیشین . از زمان پیشین . (ناظم الاطباء).
قضماءلغتنامه دهخداقضماء. [ ق َ ] (ع ص ) مؤنث اقضم . به معنی زن قضم رسیده دندان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
چاه قدمانلغتنامه دهخداچاه قدمان . [ ق َدَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گله دار بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 71 هزارگزی جنوب خاور کنگان و 7 هزارگزی شمال راه مالرو پس رودک به بیرم واقع شده . جلگه ، گرمسیر و مالاریائی است و صد تن سکنه
ثوابتفرهنگ فارسی عمیدستارههایی که قدما آنها را ثابت میپنداشتند ولی با چشم مسلح میتوان حرکت آنها را دید.
آتلانتیدلغتنامه دهخداآتلانتید. (اِخ ) در اساطیر قدما نام برّی واقع در محلی که اکنون دریای آتلانتیک واقع است .
کله سرفرهنگ فارسی عمیدکلمهای که از حروف اول پنج کلمۀ کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا، ریمیا که در نزد قدما از علوم سرّی بود، ساخته شده.