قدوةلغتنامه دهخداقدوة. [ ق ُ وَ ] (ع اِ) پیشوا. قِدَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرجع. مقتدا : یکی گفتش ای قدوه ٔ راستی بدین بر چرا نیکوئی خواستی . سعدی .|| راه مسلوک . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
الگولغتنامه دهخداالگو. [ اُ ] (اِ) روبُر. مُدِل . || سرمشق . مُقتَدی ̍. اُسوَه . قدوه . مثال . نمونه .
رهبرفرهنگ مترادف و متضادامام، پیشوا، راهبر، راهنما، زعیم، سرکرده، سلسلهجنبان، قدوه، قیادت، مراد، مقتدا، هادی